گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - پیغام بخاقانی شروانی

 

کیست که پیغام من به شهر شروان برد

یک سخن از من بدان مرد سخندان برد

گوید خاقانیا اینهمه ناموس چیست

نه هرکه دو بیت گفت لقب ز خاقان برد

دعوی کردی که نیست مثل من اندر جهان

[...]

۴۳ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح رکن الدین صاعد و توصیف قلم

 

ای سعد فلک ترا مساعد

اعدای ترا فلکه معاند

ای آنکه طراز دوش گردون

رکن الدین بوالعلاست صاعد

فهرست معالی و معانی

[...]

۴۳ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - لغز حمام

 

چه گوئی چیست آن شکل مدور

که دارد خیمه با گردون برابر

چو ایوانی کشیده بر سر آب

چو خرگاهی زده بر روی آذر

هوایش روشن و آبش موافق

[...]

۴۳ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح صدر اجل رکن الدین

 

زهی دهان تو میم و زلعل حلقه میم

زهی دو زلف تو جیم و زمشک نقطه جیم

ز مهر میم تو وز جور جیم تو هستم

فراخ حوصله چون جیم و تنگدل چون میم

چو جیم یکدله ام با تو پس چرا با من

[...]

۴۳ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح رکن الدین مسعود نورالله قبره

 

بس خرم و فرخست این اضحی

بر حاکم شرع و خواجه دنیی

صدر همه شرق رکن دین مسعود

آن بحر سخا و عالم معنی

حری که سخا ببحر می گوید

[...]

۴۳ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق