گنجور

 
شاطر عباس صبوحی

از حالت چشم تو مرا بیم گرفته

کاین شوخ پریچهر، چه تصمیم گرفته

خو کرده به ترقیق لبان نمکینش

ز الفاظ خشن، شیوهٔ تفخیم گرفته

این شیوهٔ عاشق کُشی و دلشکنی را

یا رب! ز دبستان که تعلیم گرفته

آوازهٔ حُسن تو و آوارگی من

صد شهر گشوده است و صد اقلیم گرفته

گوئی به عزای دل من، زلف سیاهت

پوشیده سیه، مجلس ترحیم گرفته

شد جور تو تقسیم به اعضای وجودم

آهم عوض خارج تقسیم گرفته

در قلب صبوحی بکن ای یار، تفحُص

باری که خیال تو، چه تصمیم گرفته