وقت آن است که از خانه به بازار شویم
خرقه و سبحه فروشیم و به خمّار شویم
قدحی باده بنوشیم چه هشیار، چه مست
همچنان از در خمّار به گلزار شویم
صبحگاهان بنشانیم ز سر رنج خمار
به عیادت به سر نرگس بیمار شویم
با پریروی پریزاد به گلگشت بهار
ناپدید از نظر خلق به یک بار شویم
بلبل آشفته و مستانه سراید غزلی
مست و آشفتهٔ آن بادهٔ گلنار شویم
واعظ شهر اگر منکر می خوردن ماست
ما هم از گفتهٔ او بر سر انکار شویم
محتسب گر نکند حلم و صفا با رندان
با دف و چنگ و نیاش در صف پیکار شویم
سودی از گفته ندیدیم مگر تا قدری
لب ز گفتار ببندیم و به کردار شویم
گوهر بحر عطاییم چو خود نشناسیم
گوهر خویش ز بیگانه خریدار شویم
ای صبوحی طلب عشق ز بیگانه مکن
میتوانیم که اندر طلب یار شویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر ما را به ترک فشارها و رنجهای روزمره دعوت میکند و به زندگی شاد و آزاد دعوت مینماید. او از فروش خرقه و سبحه صحبت میکند و به روزگار خوش شرابخواری و خوشی در باغ و دمنوشی با پریرویان اشاره میکند. همچنین به جمعآوری شادی و لذت از زیباییهای طبیعت پرداخته و تأکید میکند که افراد باید از قضاوتهای دیگران و محدودیتهای اجتماعی آزاد شوند و بر روی لذتهای زندگی تمرکز کنند. شاعر به عشق و جستجوی یار نیز اشاره میکند و به ما میگوید که از بیگانگان طلب عشق نکنیم، زیرا خود میتوانیم در جستجوی یار باشیم. در کل، این شعر دعوتی به آزادی، عشق و لذت از زندگی است.
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده که از خانه خارج شویم و به بازار برویم، لباس رهبانی و ذکر و دعا را کنار بگذاریم و به دامن خوشی و لذت رویم.
هوش مصنوعی: بیایید نوشیدنی بگیریم و از آن لذت ببریم، خواه هوشیار باشیم یا مست. همچنان که از در کارخانه شرابسازی عبور میکنیم، وارد باغ گل میشویم.
هوش مصنوعی: صبح زود از خواب بیدار میشویم و با کنار گذاشتن غم و اندوه، به عیادت دوستی که حالش خوب نیست میرویم و در کنار او هستیم.
هوش مصنوعی: با معشوق زیبا و دلربای خود در باغ بهاری قدم میزنیم و از دید مردم پنهان میشویم.
هوش مصنوعی: بلبل در حالتی شیدا و بیتاب شروع به خواندن غزلی میکند که تحت تأثیر نوشیدنی گلنار است و ما هم با این حال و هوا به سر میبریم.
هوش مصنوعی: اگر واعظ شهر به خوردن ماست ما ایراد میگیرد، ما هم از گفتهاش بر این عقیده میشویم که نباید ماست بخوریم.
هوش مصنوعی: اگر نگهبان اخلاق و دین، به ما لطافت و آرامش نداشته باشد، ما هم در مقابل او با ساز و آواز و شادیامان به میدان خواهیم آمد.
هوش مصنوعی: ما از حرف زدن بهرهای نبردیم، مگر زمانی که کمی از صحبت کردن دست برداریم و به عمل کردن روی بیاوریم.
هوش مصنوعی: ما همچون گوهرهایی هستیم که در عمق دریا وجود دارند. اگر خودمان ارزش واقعیمان را نشناسیم، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم دیگران ارزش ما را درک کنند و به دنبال ما بیفتند؟
هوش مصنوعی: ای نوشندگان، عشق را از بیگانه جستجو نکنید، چرا که میتوانیم در پی دوست واقعی خود برآییم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز شادی است بیا تا همگان یار شویم
دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم
چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم
همچنین رقص کنان جانب بازار شویم
روز آن است که خوبان همه در رقص آیند
[...]
ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم
یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم
وقت آنست که جوینده اسرار شویم
بگذاریم تن کار و دل کار شویم
روح را پاک بر آریم ز آلایش تن
پیشتر ز آنکه اجل آید و مردار شویم
چند ما را طلبد یار و تغافل ورزیم
[...]
ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم
آنقدر می به قدح ریز که سرشار شویم
خبر از وضع جهان مرده دلی می آرد
مصلحت نیست درین مرحله هشیار شویم
ای خوش آن روز که دین در سر زلف تو کنیم
[...]
خیز تا معتکف خانۀ خمار شویم
سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم
زلف ساقی بهکف آریم و به بانگ و دف و چنگ
مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم
دمبهدم با رخ افروخته از آتش می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.