به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان
به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم
به مرگ زنده شدن هم حکایتیست عجیب
اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم
در آشیانهٔ طوبا نماندم از سر ناز
نه خاکیم که به زندان خاکدان مانم
ز جویبار محبت چشیدم آب حیات
که چون همیشه بهار ایمن از خزان مانم
غبار چشمهٔ حیوان حجاب ذوالقرن است
به خضر گو تو اگر پیر، من جوان مانم
چه سالها که خزیدم به کنج تنهایی
که گنج باشم و بی نام و بی نشان مانم
دریچههای شبستان به مهر و مه بستم
بدان امید که از چشم بد نهان مانم
به خشت و گل نه فرود آمدی سرم، گفتی
که در سراچهٔ امکان به لامکان مانم
به امن خلوت من تاخت شهرت و نگذاشت
که از رفیق زیانکار در امان مانم
به شمع صبحدم شهریار و قرآنش
کزین ترانه به مرغان صبحخوان مانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جستجوی جاودانگی و عشق است. شاعر به مرگ و درگذشت فکر میکند و میگوید تا زمانی که به عشق زنده باشد، میتواند جاودانه بماند. او به این نکته اشاره میکند که تجربه عشق میتواند او را از دنیای مادی رها کند و به زندگی ابدی دست یابد. همچنین شاعر به مفهوم تنهایی و جستجوی هویت اشاره میکند و میگوید که در درون خود گنجی از عشق و محبت دارد که میخواهد به دنیا ارائه دهد. در نهایت، او از نور و امید سخن میگوید و آرزو دارد تا از نگاه بد دور بماند و در آرامش بسر برد.
هوش مصنوعی: برای فرار از مرگ راهی پیدا نکردم، اما به خاطر عشق زنده ماندم تا همیشه در این دنیا بمانم.
هوش مصنوعی: وقتی از جسم و جان رها شوم، به خاطر عشق زنده میمانم و به جاودانگی میرسم. در این حالت، همواره در روح و جانم باقی میمانم.
هوش مصنوعی: زنده شدن پس از مرگ داستانی عجیب و شگفتآور است و اگر اشتباه نکنم، خودم برای همیشه باقی خواهم ماند.
هوش مصنوعی: من در آشیانهٔ طوبا (که نماد بهشت و خوشبختی است) نماندم، نه به خاطر ناز و فخر، بلکه به این خاطر که من موجودی نیستم که در دنیای مادی و محدودیتهای آن باقی بمانم.
هوش مصنوعی: از جویبار محبت ز drink کردهام، زندگی دوباره یافتهام، زیرا همیشه در بهاری هستم که از سرما و خشکی محافظت شدهام.
هوش مصنوعی: غبار چشمهٔ حیوان مانع نمایان شدن ذوالقرن است، به خضر بگو که اگر تو پیر هستی، من هنوز جوان میمانم.
هوش مصنوعی: سالها در گوشهای دور از دیگران زندگی کردم تا رازی در خود داشته باشم و ناشناخته بمانم.
هوش مصنوعی: در دل شبستان را با عشق و نور ماه بستم تا مطمئن شوم که از نگاههای بد دور خواهم ماند.
هوش مصنوعی: تو به دنیای مادی و محدود نیامدی، بلکه گفتی که در فضایی بینهایت و خارج از همهچیز بمانم.
هوش مصنوعی: شهرت به آرامش من حمله کرد و اجازه نداد که از آسیب رفیق نادان در امان بمانم.
هوش مصنوعی: به شمع صبحگاهی، که مانند یک پادشاه نور میتابد و به قرآنش، ترجیح میدهم به جای ترانهی صبحگاهی، مثل پرندگان صبحخوان باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.