فَرُّخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز
خبر از کوی تو میآوردم باد هنوز
در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم
پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز
دارم آن حجب جوانی که زبانبند من است
لب همه خامشیَم دل همه فریاد هنوز
فرخ خاطر من خاطره شهر شماست
خود غمآبادم و خاطر فرحآباد هنوز
دوری از بزم تو عمری است که حرمان من است
زدم و میزنم از دست غمت داد هنوز
با منت سایه کم از گلشن آزادی چیست
میبرم شکوهات ای سرو به شمشاد هنوز
یاد گلچین معانی و نوید و گلشن
نوشخواری بوَد و نشئهٔ معتاد هنوز
بیست سال است بهار از سر ما رفته ولی
من همان ماتمیَم در غم استاد هنوز
صید خونینِ خزیده به شکاف سنگم
که نفسدرنفسم با سگ صیاد هنوز
شهریار از تو و هفتاد تو دلشاد ولی
خود به شصت است و ندیده است دل شاد هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز
این جفا جوی بود بر سر بیداد هنوز
آب شد آئینه و تشنگیش دفع نشد
آتشی هست ازو در دل فولاد هنوز
دور از گردن من طوق غلامی نشود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.