چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من تن تنها و غم دنیایی
تیرباران فلک فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی
لالهای را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزارآوایی
آخرم رام نشد چشم غزالی وحشی
گرچه انگیختم از هر غزلی غوغایی
من همان شاهد شیرازم و نتوانی یافت
در همه شهر به شیرینی من شیدایی
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی
همه در خاطرم از شاهد رؤیایی خویش
بگذرد خاطره با دلکشی رؤیایی
گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر
با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی
انعکاسی است بر آن گردش چشم آبی
از جمال و عظمت چون افق دریایی
دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی
شهریارا چه غم از غربت دنیای تن است
گر برای دل خود ساخته ای دنیایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به تنهایی و غمهایی که در دنیای مادی وجود دارد اشاره میکند. او از دردهایی که بر او فرود میآید، صحبت میکند و حس میکند که فرصت برای ابراز احساساتش به او داده نمیشود. بعلاوه، او به یاد عشق و زیباییهای زندگی اشاره میکند که با وجود غم و رنج، دلکش و رویایی هستند. در نهایت، شاعر سوال میکند که آیا ارزش دارد که به غمهای دنیای مادی اهمیت بدهیم، وقتی که خود برندی از زیبایی و عشق در دل داریم.
هوش مصنوعی: چند بار باید غم دنیا را تحمل کنم، وای بر من که در تنهایی خودم، با این همه دلتنگی دست و پنجه نرم میکنم.
هوش مصنوعی: آسمان اجازه نمیدهد که من مانند تیری که از کمان پرتاب میشود، از دل خود برآیم و ناله کنم، وای بر من.
هوش مصنوعی: لالهای که بر رویش نشانهای از رنگی متفاوت دیده میشود، با شنیدن نالهی معصومیتش در شگفتی و اندوهیم.
هوش مصنوعی: در نهایت، نتوانستم دل چشم وحشی او را به دست آورم، گرچه از هر شعر و غزلی که سرودم، شور و هیجانی ایجاد کردم.
هوش مصنوعی: من همان شاهد زیبای شیراز هستم و در هیچ کجای شهر نمیتوانی کسی به شیرینی و شیدایی من پیدا کنی.
هوش مصنوعی: باید از گریه و اندوه خود آزاد شوم، در غیر این صورت چه فایدهای دارد که چراغی روشن شود اگر من کور باشم و نتوانم آن را ببینم؟
هوش مصنوعی: تمامی یادها و خاطرات من از معشوق خیالیام عبور میکند و این یادها با زیبایی دلانگیزی همراهاند.
هوش مصنوعی: گاهی بر فراز افق، از لابهلای ابرها، نمایی زیبا و ملکوتی به چشم میخورد که مانند طلوعی درخشان است.
هوش مصنوعی: چشمان آبی که زیبایی و شکوهش به اندازهی افق دریا گسترده است، در نگاهش بازتابی از آن زیبایی و عظمت دیده میشود.
هوش مصنوعی: دست در دست دوست به معنای نزدیکی و دوستی عمیق است. این احساس به گونهای است که نشان میدهد من و تو از هم جدا نیستیم و این رابطه ما را به هم متصل میکند. همچنین، من به شدت آرزو دارم که بتوانم با عشق و احترام به تو، زمینخوردهات را ببوسم. این نشاندهندهی عشق و احترام عمیق من نسبت به تو است.
هوش مصنوعی: شهریارا، چرا از تنهایی و بیگانگی این دنیا نگران باشی، اگر برای خودت دنیای خاصی ساختهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.