گنجور

 
 
 
ابن یمین

شبی خیال تو بر من بصد دلال گذشت

غلام خوابم از آنشب که آنخیال گذشت

بر آمد از تتق غیب چون غزاله ز میغ

بمن نمود رخ از دور و چون غزال گذشت

چنان نمود مرا در نظر ز غایت لطف

[...]

اهلی شیرازی

شبی که بی تو برین پیر خسته حال گذشت

شبی گذشت که گویی هزار سال گذشت

مگر بیایی و عمری نوم دهی از وصل

که عمر من همه دور از تو در ملال گذشت

خبر نداشتم از بیخودی که چون رفتی

[...]

عرفی

گذشت و بر من عاجز ببین چه حال گذشت

که شاهباز به کبک شکسته بال گذشت

ز غمگساریم ای دوستان بیاسایید

که دردها ز فسون کارها ز حال گذشت

ملال عالمیان دم به دم دگرگون است

[...]

سلیم تهرانی

سحر به سوی چمن یار چون شمال گذشت

ز لطف جلوه اش آب از سر نهال گذشت

مدار مجلس افتادگان به او افتاد

ستم به جام جم از ساغر سفال گذشت

چنان نمود محبت به من صف آرایی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه