خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو
مو تیر می کشد به تنم صیدگاه کو
دل وصف عیش زخم خدنگت به سینه داشت
هرمو جدا به ناله درآمد که آه کو
نزدیک شد که وحشی آوارگی شوم
تدبیرهای چشم تغافل پناه کو
خورشید عیش از افق مدعا دمید
فرقی دگر میان سفید و سیاه کو
شرمنده داردم ز گنه ترک می اسیر
آن گریه های نیمشب عذرخواه کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شرع از نظام ماند شریعت پناه کو
خورشید شرع پرورش عرش اشتباه کو
گیرم فلک مقابل او خیمه میزند
آن حشمت و بزرگی و آن دستگاه کو
خورشید اگر به مسند دوران بود عزیز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.