گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

زاهد به جان زهد که آزار من مکن

بیجا میانجی من و دلدار من مکن

مشرب هم از کمینه غلامان مذهب است

ایمان خشک اینهمه در کار من مکن

اقرار دیر و صومعه بشنو ز جوش می

دیگر میا و دعوی انکار من مکن

ایمان ناقصی که ندارم بیا ببین

تسبیح شید رشته زنار من مکن

من کفر محض و چشمه ایمان دل من است

سر بسته گفتمت به کس اظهار من مکن

ایمان محمد و علی و یازده امام

گفتم اسیر اینهمه آزار من مکن