گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

آن را که من زمال جهان محتشم کنم

بخشم لباس دردی و داغی کرم کنم

دیوانگی جواب سلامم نمی دهد

زین بیشتر بگو زتعین چه کم کنم

از بسکه خاطرم ز دو عالم رمیده بود

فرصت نشد که سیر دیار عدم کنم

گر خشم دوست قابل دوزخ شناسدم

لطفش به خاطر آرم و سیر ارم کنم

مستم دعای بی اثر از من غنیمت است

صوفی نیم که رزق کسی بیش و کم کنم