گنجور

 
اسیر شهرستانی

کرده ای جیقه جیقه ابرو را

داده ای عرض جوهر مو را

سخت روتر زسنگ خاره نه ای

روی دل دیده هم ترازو را؟

در خور جور صبر خواهد بود

تا ببینیم دست و بازو را

صلحش از تیغ جنگ می سازد

آزمودیم طاقت او را

امتحان سنج صبرکیست اسیر

سه گره کرده هر دو ابرو را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode