گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح
پر گشته از شراب تماشا ایاغ صبح
کافر به حسرت دل بیتاب من مباد
پر سوختم به ناحیه شام داغ صبح
شب را کسی به خواب نبیند چو آفتاب
روشن اگر ز روی تو گردد چراغ صبح
از بسکه انتظار کشیدیم سوختیم
در سینه دل گداخته ام چون چراغ صبح
هر شب که عزم روی تو کردم اسیروار
از گرد راه خویش گرفتم سراغ صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبریز از می شفق کن ایاغ صبح
از خشکی دماغ محور بر دماغ صبح
عشقی که صادق است شام مطلبش
از خود شراب لعل برآرد ایاغ صبح
بی شست و شوی، نامه پاکان بود سفید
[...]
شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح
با ساغر ستاره کنم سیر باغ صبح
از فیض عشق باج به قیصر نمی دهم
دارم دماغ باده و دارم دماغ صبح
با او به تازگی نمکی تازه کرده ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.