از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت
این غنچه از طراوت آب گهر شکفت
آیینه خواب بود که دل از خیال تو
یک پیرهن ز صبح دوم بیشتر شکفت
پیش از خیال جلوه او دل به خون تپید
زان پیشتر که باغ بر آرد ثمر شکفت
شمشیر آبدار شد و لعل شاهوار
در سنگ خاره گل ز چمن شوخ تر شکفت
در شیشه باده بود و در آیینه عکس تو
کی در ریاض فیض گلی بر ثمر شکفت
سیر بهار گلشن بی رنگ شوخ تر
هر ساغری که خورد به رنگ دگر شکفت
از سایه گرد سرو تو آیینه خانه طرح
باغ آن هوا گرفت که دیوار و در شکفت
سازد هوای شوق جنون غنچه مرا
چندان دلم تپید که در زیر پر شکفت
دارد هوای ابر جنون گوشه قفس
آمد بهار اسیر و گل بال و پر شکفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد بهار دلکش و گلهای تر شکفت
دلها از آن نشاط ز گل بیشتر شکفت
دل از صباحت رخ خوبت گشاده شد
مانند غنچه ای که به وقت سحر شکفت
می آید از گل چمن عشق بوی خون
[...]
از نوبهار روی زمین خشک و تر شکفت
این باغ را ببین که چه در یکدگر شکفت
شب زنده دار باش کز این باغ دلفریب
آن فیض بیش برد که پیش از سحر شکفت
گلگل شکفت آبله من ز نیشتر
[...]
از باده غنچهٔ دل آن سیمبر شکفت
لعل لبش زخنده گلبرگ تر شکفت
بوی بهار مهر دهد جور گل رخان
از آب تیغ او گل چاک جگر شکفت
با یاد عارض تو زفیض بهار عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.