گنجور

 
اسیر شهرستانی

می‌پرستی می‌دهد یادم نوای عندلیب

غلغل میناست در گوشم صدای عندلیب

عشق با معشوق یاران مصاحب کافری است

آشنای گل نگردد آشنای عندلیب

یاد او در خاطرم گل سینه گلزار وفا

بی‌قراری‌های دل پروازهای عندلیب

تا نیاید در چمن گل بر رخ مل بشکفد

بزم دارد باغ از شوق رسای عندلیب

پرتو خورشید گل از خواب بیدارش کند

کاش من یک صبح می‌بودم به جای عندلیب