گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

بسکه دارد سر هم چشمی گلشن مهتاب

کرده برخاک سرکوی تو مسکن مهتاب

سر شبگردی آن قامت موزون دارد

قد گر از سرو کشد یک سر و گردن مهتاب

از خیال تو دل خاک تجلی کده ای است

شوخ چشمی کند از دیده روزن مهتاب

شب ز دود دلم افلاک چنان سوخته است

که نشسته است به خاکستر گلخن مهتاب

هرگل روی زمین آینه دار دگر است

برگ گل کرده زعکس که به دامن مهتاب

 
sunny dark_mode