گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند

کوس غرّش بر فراز عالم اعلا زدند

تا که در خلوت سرای لی مع الله شد مقیم

ساکنان درگهش زان دم ز او ادنی زدند

جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی

قفل حیرت بر زبان نطق هر گویا زدند

سرفرازان در هوای خاک پایش همچو ما

از سر همت قدم بر تارک دنیا زدند

پادشاهان از برای حشمت شاهنشهی

سکهٔ دولت به نامش بر سر زرها زدند

عارفان تا نکته ای خواندند از اسرار او

طعنها بر گفته های بوعلی سینا زدند

لَمعه ای از آفتاب ذوالفقارش شد پدید

عارفان تمثال نورش بر ید بیضا زدند

حکم فرمانش بنام انّما کرده نشان

ابلغ توقیع آل آلش از طه زدند

مقصد و مقصود عالم اوست و ابن عم او

این ندا روز ازل در گوش جان ما زدند

نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

نور چشم عالمش خوانم علی مرتضی

محرم راز رسول و ابن عم مصطفی

گوهر دریای عرفان بحر و علم کان وجود

رهنمون رهروان و پیشوای اتقیا

هادئی کز نسل او مهدی هویدا می شود

شاید ار گویند او را اهل حق نور هدی

از ولای او ولایت یافته هر کو ولیست

رو موالی شو که این است اعتقاد اولیا

دوستدار خاندان باش و محب اهلبیت

تابع دین محمد باش و از بهر خدا

نیست مؤمن هر که دارد با علی یک مو خلاف

یار مؤمن شو چو ما و تابع آل عبا

از محبت آفتابی بر دل ما تافته

می نماید نور او آئینهٔ گیتی نما

نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

مسند ملک ولایت درحقیقت آن اوست

در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست

هر کسی از گنج سلطانی عطائی یافته

نقد گنج کنت کنزأ نزد سید آن اوست

حق تعالی وصف او فرمود در قرآن تمام

هفت هیکل هر که خواند آیتی در شأن اوست

حاکم او در ولایت اولیا او را مرید

شاه عالم خوانمش هر کو علی سلطان اوست

یافته حکم ولایت از خدا و مصطفی

هر چه هست از جزء و کل پیوسته در فرمان اوست

روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل

در امامت این امام انس و جان جانان اوست

گرچه عالم از عطای نعمت الله منعمند

نعمت الله نعمت شایسته از احسان اوست

نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار