علماء رسوم می بینم
همه را علم هست و نیست عمل
روز و شب عمر خویش صرف کنند
در پی قال و قیل و بحث و جدل
همه تجهیل هم کنند تمام
بله تکفیر یکدگر به مثل
عامیان عالمان چنان بینند
لاجرم کار دین بود به خلل
عمل و علم جمع کن با هم
که چنین گفته اند اهل دل
ترک این لقمهٔ حرام بگو
تا نیابی ملال را بی دل
نعمت الله را به دست آور
تا شوی پاک از جمیع علل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ندانی ز زاغور بلبل
بنگرش گاه نغمه و غلغل
ای دو زلفت چو ماه در آخر
وی رخانت چو مشک در اول
احول اکحلی و متفقند
خلق در حسن احول اکحل
شده بار دگر کسی هم جفت
[...]
آمد از حوت برنهاده ثقل
پیشوای ستارگان به حمل
پر لطایف نموده عرض هوا
در طرایف گرفته طول جبل
کرده بر آب و باد و خاک طباع
[...]
نه به ذاتست ساکن هر دل
بلکه لطفش همی کند منزل
جان بیمار در تراقی وتو
میگشائی ز دست او قیفال
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.