من سودازده با عشق درافتادم باز
دل به دست سر زلف صنمی دادم باز
آستان در او قبلهٔ حاجات من است
روی خود بر در آن میکده بنهادم باز
کار رندان جهان بسته نماند دیگر
چون من مست در میکده بگشادم باز
می خورم جام غم انجام به شادی ساقی
غم ندارم ز کس و عاشق و دلشادم باز
هست بنیاد من از عاشقی و میخواری
رفته ام بر سر آن قصه و بنیادم باز
نکنم عیب اگر توبه شکستم دیگر
یافتم آب حیاتی و در افتادم باز
بندهٔ بندگی سید سرمستانم
از چنین بندگئی بندهٔ آزادم باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر غزلسرای ایرانی بیانگر احساسات عمیق عشق و مستی است. شاعر دوباره به عشق و میکده روی آورده و دلش را به کسی سپرده است. او میگوید که آستان میخانه برایش محل درخواستهایش است و با وجود سختیها، به شادی و میخوری ادامه میدهد. او عاشقی و میخواری را بنیاد وجود خود میداند و نمیخواهد از شکستن توبهاش عیب بگیرد، زیرا به زندگی جدیدی دست یافته است. در نهایت، او خود را بندهی عشق و سرمستی میداند و این نوع بندگی را نوعی آزادی به حساب میآورد.
هوش مصنوعی: من بار دیگر به خاطر عشق درگیر شدم و دوباره دل خود را به زلف معشوقی سپردم.
هوش مصنوعی: در آستانهی آن مکان، خواستهها و آرزوهای من وجود دارد و من روی خود را به در آن میکده برگرداندهام.
هوش مصنوعی: دیگر کار خلافکاران در جهان متوقف نخواهد ماند، چون من در حال مستی در میخانه همه درها را باز کردم.
هوش مصنوعی: من در حال نوشیدن جام غم هستم، اما به خاطر شادیام هیچ نگرانی از دیگران یا از عشق و دلشادیام ندارم.
هوش مصنوعی: من از عشق و نوشیدن شراب شکل گرفتهام و دوباره به آن داستان قدیمی بازگشتهام.
هوش مصنوعی: اگر توبهام را بشکنم، عیب ندارد؛ چون دوباره به حقیقتی دست پیدا کردهام و دوباره به گناه افتادهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر خدمت به آقای سرمستانم، از این نوع بندگی خوشحالم و به خاطر آن آزادتر از قبل شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.