گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

به هر طرف که نظر می کنم توئی منظور

که دیده است چنین فاش این چنین مستور

ز لطف تو نظری یافتم شدی ناظر

چه جای من که توئی ناظر و توئی منظور

چو نیست در دو جهان جز یکی کراست وصال

عجب بود که یکی از یکی بود مستور

به نور طلعت او روشن است دیدهٔ من

ببین که در همه عالم جز او که دارد نور

ز ذوق گفته ام این شعر بشنو از سر ذوق

کسی که ذوق ندارد ز بزم ما گو دور

مقام اهل دلانست صحبت جانم

چه جای روضهٔ رضوان چه قدر حور و قصور

حریف سیدم و ساقی خراباتم

مدام عاشق مستم نه عاقل مخمور

 
 
 
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه