برو ای عقل سرگردان که ما مستیم و تو مخمور
سبکروحان همه جمع و گرانجانان از اینجا دور
ز نورآفتاب ما همه عالم منور شد
ببین هر ذرهٔ روشن که بنماید به تو آن نور
سر دار فنای او بقا بخشد به سرداران
از این دار فنا دارد بقای جاودان منصور
مرا منشور سلطانی شه ملک ولایت کرد
نشان آل او دارد که دارد این چنین منشور
همه عالم طلسماتند و اسما گنج و ما خازن
از آن هر کنج ویرانه بود گنجی به او معمور
خیالش نقش می بندم به هر صورت که پیش آید
چنان نوری کجا گردد به چشم چون منی مستور
اگر آئینه ای خواهی که روی خود در او بینی
ببین در دیدهٔ سید نظر کن ناظر و منظور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احوال مستی و عشق میپردازد و عقل را سرگردان میداند که نتوانسته به درک واقعیات زندگی برسد. او اشاره میکند که از نور عشق و زیبایی، تمام عالم روشن شده است. شاعر بر این باور است که با فانی شدن در عشق الهی، انسان به بقا و جاودانگی دست مییابد. همچنین به سلطنت و مقام خود اشاره کرده و عنوان میکند که تمام عالم پر از گنج و زیبایی است، و هر کس میتواند در این ویرانهها به گنجینههای پنهان دست یابد. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که اگر کسی بخواهد خود را در آینه ببیند، باید در چشمان ناظر و معشوق خود بنگرد.
هوش مصنوعی: ای عقل، دیگر نمان، زیرا ما در حال شادمانی و مستی هستیم و تو با نگرانی و افکار سنگین خود نمیتوانی در این جمع با ما باشی. همه کسانی که سبکروح و خوشحال هستند، اینجا جمع شدهاند و کسانی که سنگیندل و غمگیناند، بهتر است از ما دور شوند.
هوش مصنوعی: از نور خورشید، تمام جهان روشن شده است. هر ذرهای که به تو نشان داده میشود، نشانهای از آن نور است.
هوش مصنوعی: در مقام فانی بودن، او (منصور) به سرداران قدرت و اعتبار میبخشد و از این دنیای فانی، برای آنها زندگی ابدی به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: من به عنوان یک مقام سلطنتی در این سرزمین منصوب شدم، و این نشانهای از خاندان اوست که چنین اعتبار و مقام را به من داده است.
هوش مصنوعی: تمام موجودات در عالم نشانهها و رموزی هستند و اسمها گنجهایی به شمار میروند. ما نگهبان و خزانهدار این گنجها هستیم، و هر گوشهی خراب شدهای ممکن است دارای گنجی باشد که به آن رونق بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: من تصویر خیال او را به هر شکلی که پیش میآید در ذهنم میپرورانم، مانند نوری که در چشمی پنهان میشود و دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در آیینهای چهرهات را ببینی، باید به چشمهای سید نگاه کنی؛ چرا که او هم ناظر است و هم منظور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مخور بسیار چون کرمان بی زور
به کم خوردن کمر بربند چون مور
نبی صدیق و سلمان، قاسم است و جعفر و طیفور
که بعد از بوالحسن شد بوعلی و یوسفش گنجور
ز عبدالخالق آمد عارف و محمود را بهره
کز ایشان شد شد دیار ماوراءالنهر کوه طور
علی، بابا، کلال و نقشبند است و علاءالدین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.