گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عشق جانان ما ز جان خوشتر

ذوق ما از همه جهان خوشتر

مجلس واعظان خوش است ولی

صحبت بزم عاشقان خوشتر

ما معانی خوشی بیان کردیم

آن معانی از این بیان خوشتر

همدم جام می دمی بر ما

بی شک از عمر جاودان خوشتر

بر لب چشمه خوش بود مأوی

غرقهٔ بحر بی کران خوشتر

آب دیده روان شده هر سو

این چنین آب رو روان خوشتر

خوش بود حور و جنت المأوی

نعمت الله از این و آن خوشتر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عراقی

حسنت از روضهٔ جنان خوشتر

یادت از هرچه در جهان خوشتر

اهلی شیرازی

ای دهان و لبت ز جان خوشتر

دهن از لب، لب از دهان خوشتر

گر زبانم بری چو شمع خوشم

عاشق مست بی زبان خوشتر

بخیالت نهفته بازم عشق

[...]

هلالی جغتایی

وصل جانان بود ز جان خوش‌تر

لیک مرگ رقیب از آن خوش‌تر

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه