عاشق و رندیم و شاهد در نظر
دائما مستیم و از خود بی خبر
چشم ما بینا به نور روی اوست
روشن است در دیدهٔ اهل نظر
با خودی خود کجا یابی خدا
گر خدا خواهی تو از خود درگذر
جز یکی دیگر نباشد در شمار
آن یکی را در هزاران می شمر
گر نمی خواهی که بینی حسن او
آینه بردار و خود را می نگر
بسته ام زنار زلفش در میان
لاجرم در خدمتش بسته کمر
ز آفتاب سید هر دو سرا
می نماید نعمت الله چون قمر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و نزدیکی به خدا و زیباییهای اوست. شاعر با بیان احساسات عاشقانهاش اشاره دارد که در مستی عشق، خود را فراموش کرده و تنها بر زیبایی معشوق تمرکز کرده است. او به چشمان بینا به نور چهره خداوند اشاره میکند و میگوید که برای درک خدا باید از خود گذشت. شاعر همچنین به یکتایی خداوند تأکید میکند و اشاره میکند که اگر کسی نمیخواهد زیبایی خدا را ببیند، باید به آینه نگاه کند و خود را ببیند. در نهایت، او با بیان اینکه به زلفهای معشوق خود را بسته، نشان میدهد که تسلیم عشق الهی شده است و از نعمتهای الهی بهرهمند است.
هوش مصنوعی: ما عاشق و زیرک هستیم و در نگاه معشوق همواره به سرخوشی میرقصیم و از حال خود بیخبر هستیم.
هوش مصنوعی: چشم ما به واسطهٔ نور چهرهٔ او روشن است و در نگاه اهل بصیرت، این روشنایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خدا هستی، باید از خودخواهی و منیت خود بگذری و فراموش کنی که مرکز توجه تو خودت هستی. تنها در این صورت میتوانی خدا را بیابی.
هوش مصنوعی: در میان هزاران، فقط یک نفر وجود دارد که در نظر گرفته میشود و آن فرد را میتوان به شمار آورد.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی زیبایی او را ببینی، آینه را بردار و به خودت نگاه کن.
هوش مصنوعی: من به دلیری و شجاعت زلف او خود را محصور کردهام و بیتردید برای خدمت به او کمربند وفا بستهام.
هوش مصنوعی: خورشید، که سرآمد نور در هر دو عالم است، مانند ماه، نعمتهای خداوند را نمایان میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
آشکوخد بر زمین هموار بر
همچنان چون بر زمین دشوارتر
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
با جلال تو بود گردون زمین
[...]
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
زان نگار سیمبر با من نماند
[...]
بت سرو قدی و سرو سمن بر
نگار سخن گوی و ماه سخن ور
قد و عارض توست شمشاد و لاله
لب و بوسه توست یاقوت و شکر
سرین تو و عشق من هست فربه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.