مدتی گشتیم گرد بحر و بر
غیر نور او نیامد در نظر
صورت و معنی عالم را ببین
گنج و گنجینه به همدیگر نگر
گر بقا خواهی که یابی همچو ما
در خرابات فنا می بر به سر
صد هزار ار رو نماید آن یکیست
آن یکی در هر یکی خوش می شمر
در دو صورت در حقیقت رو نمود
خاتم و خلخال باشد هر دو زر
عقل دیگر عشق دیگر در ظهور
رند دیگر باشد و زاهد دگر
نعمت الله جمله اسما خواند و گفت
یک مسمی اسم او بی حد و مر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجو و گردش در عالم میپردازد و بیان میکند که تنها نور الهی در نظرش رخ مینماید. او به بررسی صورت و معنی جهان میپردازد و متمایز کردن گنج از گنجینه را مهم میداند. شاعر تأکید میکند که برای رسیدن به بقا و جاودانگی، باید از عالم فنا عبور کرد. او میگوید که اگر چه در ظاهر چیزها متنوع به نظر میآیند، در نهایت همه چیز به یک حقیقت واحد برمیگردد. در پایان، شاعر به یکپارچگی و یکتایی در تمام اسمها و مظاهر الهی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: مدتی به دور دریا گشتیم و غیر از نور او چیزی دیگر در نظرمان نیامد.
هوش مصنوعی: به ظاهر و باطن جهان توجه کن، زیرا گنج و گنجینه در نزدیکی هم قرار دارند.
هوش مصنوعی: اگر آرزو داری که مانند ما در جادهی زوال و فنا بمانی، باید به سراغ تیرگیها و بیراههها بروی.
هوش مصنوعی: اگر صد هزار چهره هم پیش روی ما باشد، همه آنها یک حقیقت را نمایان میکنند و آن حقیقت در هر یک به نوعی خوشایند و دلنشین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در دو حالت میتوان به حقیقت پی برد که هم حلقه و هم دستبند از طلا هستند.
هوش مصنوعی: عقل و عشق هر کدام ویژگیها و جلوههای خاص خود را دارند و در هر زمانی کسانی با شخصیتهای متفاوت وجود دارند؛ به طوری که دیگر نمیتوان انتظار داشت همه مانند گذشته باشند. رندها و زاهدها نیز در هر دوره، نوع جدیدی از خود را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند همه نامها را دربر میگیرد، اما خود او که دارای صفات و نامهای بینهایت است، نام خاصی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
آشکوخد بر زمین هموار بر
همچنان چون بر زمین دشوارتر
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
با جلال تو بود گردون زمین
[...]
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
زان نگار سیمبر با من نماند
[...]
بت سرو قدی و سرو سمن بر
نگار سخن گوی و ماه سخن ور
قد و عارض توست شمشاد و لاله
لب و بوسه توست یاقوت و شکر
سرین تو و عشق من هست فربه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.