گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

مه نقاب آفتاب است ای پسر

آفتاب مه نقال است ای پسر

شب چنین باشد ولی چون روز شد

روشن است و آفتابست ای پسر

می نماید عالمی در چشم ما

چون حبابی پر ز آبست ای پسر

ساقی ما کرد میخانه سبیل

لطف ساقی بی حسابست ای پسر

میر مستانیم و با ساقی حریف

این سعادت زان جنابست ای پسر

گر بخواهی هفت هیکل نزد ما

حرفی از ام الکتاب است ای پسر

نعمت الله در خرابات مغان

عاشق و مست و خرابست ای پسر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شاه نعمت‌الله ولی

عشق جان عاشقان است ای پسر

عشق جانان ، جان جان است ای پسر

عشق نور دیدهٔ مردم بود

گرچه از مردم نهان است ای پسر

عشق جان است و همه عالم بدن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
کوهی

ماه رویت آفتاب است ای پسر

آفتاب مه نقاب است ای پسر

عکس رخسار شما در جسم و جان

همچو خورشید در آبست ای پسر

بر سر دریای چشمم تا ابد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه