گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

یک نظر در چشم مست ما نگر

نور او در دیدهٔ بینا نگر

خوش بیا در چشم ما بنشین چو ما

جو بجو می بین و در دریا نگر

رند سرمست خوشی گر بایدت

در خرابات مغان ما را نگر

هر چه هست آئینهٔ گیتی نماست

دیده بگشا در همه اشیا نگر

این عجائب بنگر ای صاحب نظر

جای آن بی جای ما هر جا نگر

از بلا چون کار ما بالا گرفت

مبتلا شو در بلا بالا نگر

نعمت الله را به نور او ببین

آفتابی در قمر پیدا نگر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شاه نعمت‌الله ولی

نور چشم ما به چشم ما نگر

آن یکی در هر یکی پیدا نگر

قطرهٔ آبی که آید در نظر

عین ما را جود در دریا نگر

ذات او با هر صفت اسمی بود

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
نیر تبریزی

سر برآر از خواب و این غوغا نگر

محشری در کربلا برپا نگر

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه