گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نور چشم با به چشم ما نگر

عین ما در جو و در دریا نگر

در همه پیدا و پنهان از همه

نور آن پنهان و این پیدا نگر

یک وجود است و هزارش اعتبار

آن یکی در هر یکی یکتا نگر

ذات او چون با صفت اسمی بود

یک حقیقت در بسی اسما نگر

وحدت و کثرت به همدیگر ببین

مظهری در مظهر اسما نگر

ساغر می نوش کن شادی ما

حل سرمستان و ذوق ما نگر

نعمت الله در نظر آئینه ایست

گر نظر داری بیا ما را نگر