اگر سودای ما داری ز سودای جهان بگذر
و گر از سر همی ترسی ز سودای چنان بگذر
در این دریای بیپایان در آ با ما خوشی بنشین
نشان بینشان پرسی ز نام و از نشان بگذر
هوای عشق او داری هوای خویشتن بگذار
خیالش نقش میبندی رها کن دل ز جان بگذر
خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
بهشت جاودان جویی به بزم عاشقان بگذر
اگر مست خوشی بینی به چشم خویش بنشانش
و گر مخمور پیش آید مبین او را روان بگذر
در آ در کنج دل بنشین که دل گنجینهٔ شاه است
بجو آن گنج سلطانی ز گنج شایگان بگذر
چو سید طالب او شو که مطلوبی شوی چون او
طلب کن آنکه میدانی بیا از این و آن بگذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به معانی عمیق عشق و رهایی از دنیا و خودخواهی میپردازد. شاعر از شنونده میخواهد که اگر به عشق حقیقی و معنوی دست پیدا کند، از تعلقات دنیوی و خودخواهی بگذرد. او به زیبایی به دریای بیپایان عشق اشاره میکند و دعوت به خوشی در این بزم عاشقانه میکند. شاعر تأکید میکند که برای رسیدن به حقیقت باید از نشانها و دنیای مادی عبور کرد و در جستجوی گنجینههای درونی خود و عشق الهی برآید. در نهایت، او خواستار آن است که آدمی باید به مقام «سید» و «مطلوب» نزدیک شود و عشق را جستوجو کند.
هوش مصنوعی: اگر به عشق ما فکر میکنی، از مشکلات و دغدغههای دنیا بگذر و اگر از تنهایی و ناامیدی میترسی، باید از آن افکار نیز دوری کنی.
هوش مصنوعی: در این دریای وسیع و بیپایان، بیا و با ما لحظات خوشی را سپری کن. به دنبال نشانههایی نرو، فقط از نام و نشانهها بگذر و از این تجربیات لذت ببر.
هوش مصنوعی: عاشق او هستی، اما به فکر خودت هم باش. نگرانی برای او را کنار بگذار و به دل و جانت اهمیت بیشتری بده.
هوش مصنوعی: ما در این مکان پر از شور و شوق هستیم و در حالی که مینوشیم، ساقی جامی در دست دارد. به دنبال بهشت ابدی هستیم و به جمع عاشقان میپیوندیم.
هوش مصنوعی: اگر خوشی را در چشمان خود ببینی، آن را به خود نزدیک کن و اگر در حال سکر و نشئگی کسی به تو نزدیک شد، او را نبین و از کنارش رد شو.
هوش مصنوعی: دل را در گوشهای قرار بده و در آنجا آرامش بگیر، زیرا دل همچون گنجینهٔ یک پادشاه ارزشمند است. به دنبال گنج سلطنتی بگرد و از گنجهای دیگر فراتر برو.
هوش مصنوعی: اگر به هدفی بزرگ دست یابی، مثل سید طالب او باش و در جستجوی او باش. چیزی را که میدانی، از این و آن فراتر برو و خواهان آن شو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر سودای ما داری ز سودای جهان بگذر
و گر ما را هواداری ز سود و از زیان بگذر
خیال این و آن بگذار اگر ما را طلبکاری
چه بندی نقش بی حاصل بیا از این و آن بگذر
خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
[...]
بیا ای محتسب از وادی دردی کشان بگذر
ازین یک گل زمین، دانسته ای باد خزان بگذر
نمی گفتم حریفم نیستی کاوش مکن با من ؟
به چندین کشتی از دریای چشمم این زمان بگذر
ازین صحرای کنعان کز حسد چاهی است هرگامش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.