کفر زلف او به ایمان کی دهند
قیمتش جانهاست ارزان کی دهند
گفتمش جان را بجانان می دهم
گفت آن جانان به این جان کی دهند
عقل اگر گوید که خواهم بوسه ای
آب حیوان را به حیوان کی دهند
عاقلان مخمور و رندان باده نوش
اختیار خود بدیشان کی دهند
دامن معشوق بگرفته به دست
عاشقان از دست آسان کی دهند
رند سرمستیم ای واعظ برو
عاقلان خود پند مستان کی دهند
دردمندانه حریف سیدیم
گر نداری درد ، درمان کی دهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.