گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عاشقانی که عشق می بازند

عاشقانه به عشق می نازند

مطربانه چو در طرب آیند

ساز ما را به لطف بنوازند

زده دستی به دامن معشوق

تا سر خود به پاش اندازند

گر صدند ار هزار یک باشد

همه با هم یگانه دمسازند

رند مستی اگر به دست آرند

جمله با او تمام پردازند

این چنین عارفان که می گویم

پاکبازان شهر شیرازند

نعمت الله و دوستدارانش

عشق با عاشقان همی بازند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

دل منه با زنان از آنکه زنان

مرد را کوزهٔ فقع سازند

تا بود پر زنند بوسه بر آن

چون تهی شد ز دست بندازند

مشاهدهٔ ۱۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
ظهیری سمرقندی

بر زنان دل منه از آنکه زنان

مرد را کوزه فقع سازند

تا بود پر زنند بوسه بر او

چون تهی شد ز دست بندازند

عراقی

عاشقان را به لطف بنوازند

دلبران، بعد از آنکه اندازند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه