خواب در چشم خوش نمی آید
گر خیالش به خواب بنماید
چشم دارم که لطف او به کرم
نظری هم به بنده فرماید
خلوت خاص اوست خانهٔ دل
در سرا غیر او نمی شاید
در میخانه او به ما بگشود
این چنین در ، جز او که بگشاید
عشق مست است و عقل مخمورست
به لب خشک باده پیماید
هر که با جام می شود همدم
یک دم از عمر خود بیاساید
بندهٔ سیدم که از کرمش
نعمت الله به خلق بخشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و معنویت است. شاعر میگوید که خواب به خاطر خیالات خوش محبوب در دل خوشایند نیست و او امید دارد که محبوبش یک نگاهی به او بیندازد. او بیان میکند که دل تنها جایگاهی است که میتواند در آنجا با خداوند خلوت کند و در این مکان هیچ کس جز او نباید وارد شود. شاعر به میخانه عشق اشاره میکند و میگوید که در این میخانه فقط خداوند میتواند درب آن را بگشاید. او همچنین به مستی عشق و غفلت عقل اشاره دارد و میگوید که کسی که با جام می همنشین شود، لحظهای از عمر خود را بیدردسر خواهد گذراند. در انتها به مقام خود به عنوان بندهای از سید اشاره میکند که از بخششهای الهی برخوردار است.
هوش مصنوعی: خواب برای کسی که خیال محبوبش را در خواب میبیند، لذتبخش نیست.
هوش مصنوعی: من چشم به راه هستم که خداوند با رحمت و لطفش نگاهی به من بندۀ خود بیندازد.
هوش مصنوعی: دل تنها و خاص اوست و در مکانی غیر از او نمیتواند آرام بگیرد.
هوش مصنوعی: در میخانهاش به ما این در را گشود، ولی هیچکس جز او نمیتواند این در را بگشاید.
هوش مصنوعی: عشق شگفتانگیز و سرمست است و عقل در حالت گیجی به سر میبرد، به طوری که مانند کسی که در بیآبی باشد، از درون مینوشد.
هوش مصنوعی: هر کس که با نوشیدنی هم نشین شود، برای یک لحظه از دغدغههای زندگیاش آسوده خاطر خواهد بود.
هوش مصنوعی: من بندهٔ شخص بزرگواری هستم که با مهربانیاش نعمتهای الهی را به مردم عطا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرخِ گردان نهاده دارد گوش
تا ملک مر ورا چه فرماید
زُحَل از هیبتش نمیداند
که فلک را چگونه پیماید
صورتِ خشمش ار ز هیبتِ خویش
[...]
بد ز بد گوهران پدید آید
هر کسی آن کند کزو زاید
ای خداوند رای سامی تو
مملکت را همی بیاراید
عزم تو ملک شاه را تیغ است
که چو تیغش ز زنگ بزداید
از غم و رنج و انده و تیمار
[...]
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
جز مکارم زشمس دین ناید
سیرت سروران چنین باید
رتبت ملک و زینت دولت
از خصالش همی بیفزاید
معجزات از بیان او خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.