به سر عاشقان که عین وجود
در دو عالم جز او نبود وجود
آن یکی در دو کون پیدا شد
این دوئی زان سبب نمود وجود
آینه چون وجود از آن رو یافت
لاجرم روی او در او بنمود
سایه بی آفتاب کی باشد
خلق بی حق کجا بود موجود
نشنیدم ندیده ام هرگز
دل بی درد و آتش بی دود
بلبل مست گلشن عشقم
جانم از ناله یک دمی نغنود
ظاهرم جام و باطنم باده
اولم خیر و عاقبت محمود
توبه از می چرا کنم نکنم
پیر من این سخن کجا فرمود
نعمت الله و زاهدی حاشا
این حکایت که گفت یا که شنود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و وجود میپردازد و بیان میکند که در جهان فقط عشق و معشوق وجود واقعی دارند. شاعر به این نکته اشاره میکند که همه چیز به وجود معشوق وابسته است و بدون او، وجودی نیست. آینه که نمایانگر عشق است، به خاطر معشوق معنای پیدا میکند و سایه نیز بدون تابش نور خورشید نمیتواند وجود داشته باشد. در نهایت، شاعر از حالتهای عشق و دردهای موجود در دل سخن میگوید و به تجربههای عمیق خود در عشق و توبه از میپردازد، همچنین به رابطهاش با استاد خود اشاره میکند و این سخنان را به تحولات درونی و معنوی خود مربوط میسازد.
هوش مصنوعی: عاشقها وجودشان در این دو جهان تنها به عشق او وابسته است و غیر از او هیچ وجودی برایشان معنا ندارد.
هوش مصنوعی: یک موجود در جهان ظاهر شد و وجود این دوگانگی به خاطر او به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: آینه به همین دلیل که وجود دارد، چهره او را در خود نشان داد.
هوش مصنوعی: بدون نور آفتاب، سایهای وجود ندارد؛ مانند این است که بدون حق، آدمی وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هرگز نشنیدهام و ندیدهام که دلی بدون درد باشد یا آتشی بدون دود ایجاد شود.
هوش مصنوعی: بلبل سرمست باغ عشق من، جانم از صدای نالهات در لحظهای خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: ظاهر من مثل یک جام است و درونم پر از شراب. در آغاز، خوبی و نیکویی دارم و در پایان نیز با سرانجامی نیکو روبرو میشوم.
هوش مصنوعی: چرا باید از نوشیدن شراب توبه کنم؟ مگر پیر من در کجا این حرف را زده است؟
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که نعمتهای خداوند و زندگی زاهدانه به گونهای است که نمیتوان به سادگی درباره آن سخن گفت یا آن را فقط شنید. این تجربهای عمیق و شخصی است که فراتر از کلمات میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
[...]
پیش از این هیچ کار دیگر بود
که شبی مست پیش او بغنود
کو قدم تا بدین طریق رود
یا کجا گوش کاین سخن شنود
آفتاب جلال و عالم جود
که چنو در جهان نشد موجود
خان عادل ، کمال دولت و دین
گوهر کان محمدت ، محمود
آنکه او راست طلعت میمون
[...]
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.