ساز عشقش نوای دل سازد
دُرد دردش دوای دل سازد
لطف سازنده بین که بر سازش
هر چه سازد برای دل سازد
به خدا کار دل رها کردیم
کار دل هم خدای دل سازد
آتش عشق جان ما را سوخت
سوختگان را هوای دل سازد
دل مقامی خوشست از آن دلدار
جای خود در سرای دل سازد
دل صاحبدلی به دست آور
تا تو را آشنای دل سازد
نعمت الله می نوازد ساز
بشنو کز نوای دل سازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.