گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نطق حیوان جمع کن تا آدمی حاصل شود

گر بیاید تربیت از کاملی کامل شود

جان تو از عالم علوی تنت سفلی بود

عاقبت هر یک به اصل خویشتن واصل شود

منبع هر دو یکی و مرجع هر دو یکی

لاجرم هر یک از این دو با یکی مایل شود

آفتاب روی او در مه چو بنماید جمال

ماه ما بر آفتاب روی او حایل شود

ما ز دریائیم و عین ما بود آب زلال

خوش حیاتی یابد از ما هر که او سائل شود

عالم ما در ازل او بود و باشد تا ابد

این چنین معلوم کی از علم او زائل شود

بلبل و گل چون که بنوازند ساز عاشقی

نعمت الله در گلستان این چنین قابل شود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خیالی بخارایی

با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود

سرنوشتی از ازل این بود تا حاصل شود

هرگز این درد نهانی را دوا پیدا نشد

بعد عمری گر شود آن هم به درد دل شود

می زنم از گریه بر خاک رهت آبی و باز

[...]

صائب تبریزی

چون صنوبر بادپیما گر سراپا دل شود

میوه مقصود هیهات است ازو حاصل شود

می گدازد غیرت همچشم صاحب درد را

آب گردم چون به دریا قطره ای واصل شود

دار نتواند سر منصور را در بر گرفت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

از نهال سرکشی، بی عزتی حاصل شود

چون کند حاصل ترقی، قیمتش نازل شود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از واعظ قزوینی
سیدای نسفی

شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود

مردمک در دیده پروانه ام بلبل شود

در چمن هر گه بشویی زلف عنبربوی خویش

بید مجنون در لب جود دسته سنبل شود

در جهان از همت پیران به جو راه نجات

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه