نطق حیوان جمع کن تا آدمی حاصل شود
گر بیاید تربیت از کاملی کامل شود
جان تو از عالم علوی تنت سفلی بود
عاقبت هر یک به اصل خویشتن واصل شود
منبع هر دو یکی و مرجع هر دو یکی
لاجرم هر یک از این دو با یکی مایل شود
آفتاب روی او در مه چو بنماید جمال
ماه ما بر آفتاب روی او حایل شود
ما ز دریائیم و عین ما بود آب زلال
خوش حیاتی یابد از ما هر که او سائل شود
عالم ما در ازل او بود و باشد تا ابد
این چنین معلوم کی از علم او زائل شود
بلبل و گل چون که بنوازند ساز عاشقی
نعمت الله در گلستان این چنین قابل شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به رابطه میان انسان و حیوان و ضرورت تربیت میپردازد. شاعر اشاره میکند که انسان از حیث ذات، ترکیبی از دو عالم روحانی و جسمانی است. هر کدام به اصل خود نزدیک میشوند و در نهایت به سرچشمهی اصلی خود بازمیگردند. شاعر همچنین توضیح میدهد که هر دو عالم (علوی و سفلی) از یک منبع نشأت میگیرند و به همین دلیل به هم وابستهاند.
او به زیباییشناسی در طبیعت (مانند آفتاب و ماه) و ارتباط میان موجودات (چون بلبل و گل) اشاره میکند و میگوید که عشق و زیبایی در دل این موجودات میتواند به شکوفایی و حیات دلنشینی منجر شود. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید دارد که علم الهی از آغاز تا ابد باقی است و هیچ چیز نمیتواند از آن زایل شود.
هوش مصنوعی: برای اینکه انسانیت به وجود بیاید، باید سخن گفتن و عقل حیوانات را گرد آورد. اگر تربیت از یک شخص کامل باشد، انسان بهتر و کاملتری شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: روح تو از دنیای بالا و معنوی به این جسم دنیوی تعلق دارد، در نهایت هر کدام از این دو به منبع و اصل واقعی خود باز میگردند.
هوش مصنوعی: هر دو منبع و ملاک یکی هستند، بنابراین هر یک از این دو به سمت آن یکی تمایل خواهد یافت.
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب چهره او را در مه نشان میدهد، زیبایی ماه ما بر آفتاب او سایه میاندازد.
هوش مصنوعی: ما از دریا هستیم و همانطور که آب زلال دریا زندگیبخش است، هر کسی که از ما سوال کند و درخواست کند، میتواند از این زندگی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: علم و دانش ما از آغاز وجود داشته و تا ابد به همین شکل ادامه خواهد داشت. هیچ زمانی نمیتوانیم بگوییم که این علم از بین رفته یا ناپدید شده است.
هوش مصنوعی: بلبل و گل وقتی با هم همنوا شوند، آهنگ عشق را به شیوهای زیبا و دلنشین مینوازند. در چنین حالتی، عشق مانند نعمتی است که در گلستان زندگی شکوفا میشود و درخشش ویژهای پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود
سرنوشتی از ازل این بود تا حاصل شود
هرگز این درد نهانی را دوا پیدا نشد
بعد عمری گر شود آن هم به درد دل شود
می زنم از گریه بر خاک رهت آبی و باز
[...]
چون صنوبر بادپیما گر سراپا دل شود
میوه مقصود هیهات است ازو حاصل شود
می گدازد غیرت همچشم صاحب درد را
آب گردم چون به دریا قطره ای واصل شود
دار نتواند سر منصور را در بر گرفت
[...]
از نهال سرکشی، بی عزتی حاصل شود
چون کند حاصل ترقی، قیمتش نازل شود
شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود
مردمک در دیده پروانه ام بلبل شود
در چمن هر گه بشویی زلف عنبربوی خویش
بید مجنون در لب جود دسته سنبل شود
در جهان از همت پیران به جو راه نجات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.