رند مستی جو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ
مجلس ما را غنیمت می شمر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا
خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مست و تو مخموری چرا
آب چشم ما روان بر روی ما است
باز می گویند با هم ماجرا
ماه من امشب برآمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ
نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دعوت میکند که به میخانه بیاییم و از لذتهای زندگی بهرهمند شویم. او میگوید که مجلس ما ارزشمند است و اینجا شادی بیشتری از هر جای دیگر وجود دارد. شاعر از شراب و مستانه بودن میگوید و به طرف مقابل یعنی معشوق تاکید میکند که چرا او باید بیحال باشد در حالی که ما در حال مستی هستیم. همچنین، او از زیباییهای شب و نعمتهای دنیوی و معنوی سخن میگوید و دعوت به شادی و سرور از زندگی میکند.
هوش مصنوعی: یک جملهی شاعرانه است که به دعوت از کسی برای حضور در میخانه اشاره دارد. در این متن، از شخصی دعوت میشود که به جمعی خوشگذران و سرشار از شادابی بپیوندد و لحظهای را در کنار آنها سپری کند. این دعوت با حالتی از شوق و سرخوشی توأم است و نشاندهندهی جذابیت و نشاط آن جمع است.
هوش مصنوعی: جلسه ما را بسیار با ارزش میداند، زیرا اینجا از هر دو جهان دیگر خوشایندتر است.
هوش مصنوعی: به میخانه برو و با شوق و سرور نوشیدنی را بنوش. به وعده ما توجه کن و آهنگی را بخوان.
هوش مصنوعی: سخن از حالتی است که در آن شخصی، با وجود مستی و سرخوشی، به زیبایی و دلربایی فردی دیگر توجه میکند. در اینجا، شاعر از لذت و شادابی خود در عین مستی سخن میگوید و از دیگران میپرسد که چرا آنها به این حالت نمیرسند یا چرا در درک این خوشی کوتاهی میکنند. این احساساتی از شادابی و سرخوشی به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: اشکهای ما به چهرهمان میریزد و هنوز هم میگویند که ما داستان مشترکی داریم.
هوش مصنوعی: امشب ماه زیبایی در آسمان است. عزیزم، بیایید که امشب را با خوشی و شادمانی بگذرانیم.
هوش مصنوعی: نعمتهای دنیا و آخرت تو، بهترین نعمت خداوند است که به من عطا شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بار کژ مردم به کنگرش اندرا
چون ازو سودست مر شادی ترا
ثمان من النسوان قد قیل کلما
تزوجت منکن اثنتین مقدرا
مطلقه احدیهما ثم بعد ذا
تزوجهن الکل جهرا و مظهرا
تحل له الاولی و ثامنها غدت
[...]
گفت وصف این قلندر کن مرا
گفت وصف اینست و بس قال اندرا
گفت استادْ اَحْوَلی را کَاندَر آ
زو بُرون آر از وِثاق آن شیشه را
دیر شد تا دوست می دارم ترا
آخر ای بخت از درم روزی درآ
من به تو چون تشنه مستعجل به آب
تو چرا از من چنین سیری چرا
گر خطایی در وجود آمد ز من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.