گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آینه چندان که روشن تر بود

روی خود دیدن در او خوشتر بود

دل بود آئینهٔ گیتی نما

در نظر صاحبدلی را گر بود

خوش سر داری و ما سردار آن

بر سر دار این چنین سرور بود

گفتهٔ مستانهٔ ما دیگر است

شعر یاران دیگر آن دیگر بود

مه شود روشن به نور آفتاب

نور ما از این و آن انور بود

سر به پای خم می بنهاده ایم

تاج شاهی لایق این سر بود

نعمت الله جو که همراه خوشی است

تا تو را در عاشقی رهبر بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حکیم نزاری

بر گرفتاری که بی یاور بود

جای رحمت باشد ار کافر بود

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
شاه نعمت‌الله ولی

عاشقی از عاقلی خوشتر بود

غرقهٔ دریای ما خوشتر بود

یک سر مو میل غیری کی کند

هر که را سودای او بر سر بود

عقل را نقش و خیالی دیگر است

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
قاسم انوار

هر کرا دلق ریا در بر بود

از سگان کوی واپس تر بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه