سید ما بر درش مأوا گرفت
گوشه ای در جنت المأوا گرفت
خاطر ما در خرابات مغان
خوش مقامی یافت آنجا جا گرفت
مبتلائیم از بلای عشق او
زان بلا این کار ما بالا گرفت
آب چشم ما به هر سو شد روان
سو به سوی ما همه دریا گرفت
عقل رفت و یار مخموری گزید
عشق سرمست آمد و ما را گرفت
هرچه می گوئیم می گوید بگو
دیگری را کی رسد بر ما گرفت
نعمت الله سر به پای او نهاد
دست او یکتای بی همتا گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و عشقورزی اشاره دارد. شاعر از محلی که در آن به عشق و معشوق خود پناه برده، صحبت میکند و زیبایی آن مکان را با بهشت مقایسه میکند. او از تاثیر عشق بر روح و جان خود میگوید و بیان میکند که عشق او را به حالت مستی و دیوانگی برده است. شاعر همچنین به اشک و اندوهی که به خاطر عشقش جاری است، اشاره میکند و نهایتاً بر عظمت و یکتایی محبوب خود تأکید میورزد. شاعر در پایان با ذکر نعمت الهی، به تسلیم و وفاداری خود نسبت به معشوق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سرور ما در آستانهاش جا گرفت و گوشهای از بهشت را برای خود انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: در محل زندگی عابدان و زاهدان، دل ما آرامش و خوشی یافت و در آنجا مستقر شد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق او در رنج و عذابیم و از همین بلای عشق، کارمان بالا گرفته و به سرگرمی و مشغلهای دیگر تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: چشمهای ما به خاطر غم و اندوه به همه جا جاری شدهاند و همه جا را پر از آب میکنند.
هوش مصنوعی: عقل از ما دور شد و ما عشق و محبت را انتخاب کردیم. عشق ما را با خودش درگیر کرد و به سرمستی کشاند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که ما میگوییم، او میگوید که بگو، دیگران چه کارهاند که به ما برسند.
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند را به پای او گذاشت و دست او را که یکتاست و همتایی ندارد، در دست گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
علم معنی عالم جانها گرفت
علم صورت در زمین مأوی گرفت
زو پری و دیو ساحلها گرفت
هر یکی در جای پنهان جا گرفت
فتنه از بالای تو بالا گرفت
شهر از آن رفتار خوش غوغا گرفت
صانع از روی تو شمعی برفروخت
آتشی زان شمع در دلها گرفت
زلف مشکین تو بر هم زد صبا
[...]
کار بالای تو تا بالا گرفت
در همه دلها خیالت جا گرفت
هر که رفتار تو دید از بیم جان
هم ترا بهر شفاعت پا گرفت
تا نمی دیدم بلای جان ترا
[...]
از سر زلفش دلم سودا گرفت
وز دو لعلش آتشی در ما گرفت
قامت آن سرو آزاد از چه روی
سایه ی لطف از سر ما واگرفت
چون بدیدم قامتش را در زمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.