گر وصال یار خواهی ترک جان باید گرفت
عشق اگر داری طریق عاشقان باید گرفت
در خرابات مغان مستیم و جام می به دست
ذوق ما می بایدت راه مغان باید گرفت
ترک سرمستست عشقش غارت جان می کند
ملک دل باید سپرد و ترک جان باید گرفت
در نظر نقش خیال روی او باید نگاشت
هرچه رو بنمایدت نقشی از آن باید گرفت
دُرد دردت گر دهد چون صاف درمان نوش کن
ور می صافی دهد دردم روان باید گرفت
ما خراباتی و رند و عاشق و میخواره ایم
ور تو مرد زاهدی از ما کران باید گرفت
گفتهٔ سید ز جان بشنو که می گوید ز جان
این چنین قول خوشی یادش به جان باید گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است و بیان میکند که چنانچه کسی به وصال یار برسد، باید جان خود را فدای عشق کند. عشق واقعی مستلزم دلیری و پیروی از طریق عاشقان است. شاعر به مستی و شادی در خرابات اشاره میکند و میگوید که برای رسیدن به حال خوش، باید به مغان و مجالس آنان روی آورد. در عشق، جان انسان تحت تأثیر قرار میگیرد و باید دل را به معشوق سپرد. همچنین، تاکید میشود که برای درک عشق و زیبایی، باید خیال و تصویر یار را در دل نگه داریم و اگر درد و مشکلی وجود دارد، باید آن را با آرامش پذیرفت. در نهایت، شاعر به زندگی رندانه و میخواری خود اشاره میکند و به زاهدان توصیه میکند که از درک این محبت و حال خوش ما بیاموزند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به وصال محبوب برسی، باید از جان خود بگذری. اگر عشق واقعی داری، باید راه عاشقان را بپویید.
هوش مصنوعی: در میخانههای سرخوشی غرق شدهایم و با جامی پر از شراب در دست، باید به دنبال لذت و سرور رفت و راه میان مغان را در پیش گرفت.
هوش مصنوعی: عشق او همچون مستی است که جان را میریزد و دل را به تاراج میبرد. باید دل را برای او رها کرد و جان را فدای عشقش کرد.
هوش مصنوعی: باید در ذهن خود تصویر زیبا و دلنشین او را به تصویر بکشیم. هر چیزی که به ما نشان داده میشود، باید به نوعی از آن تصویر به دست آید.
هوش مصنوعی: اگر درد تو به زعم من چیزی باعث تسکین دهد، باید آن را بپزی. اما اگر نوشیدنی صاف و زلالی به تو درد میدهد، باید از آن پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که به می و عشق و زندگی بیدغدغه علاقهمندیم، اما اگر تو مرد زاهدی هستی، باید از ما دوری کنی.
هوش مصنوعی: سید از دل و جانش سخن میگوید، و در این سخنان، حرفهای شیرین و خوبی نهفته است. این سخنان دلنشین که از عمق جان برمیخیزند، باید با تمام وجود در ذهن و روح آدمی باقی بمانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرچه جز معشوق و می از آن کران باید گرفت
با غم جانان سبک رطل گران باید گرفت
تو جوانی، ای نگار و بادهٔ پیرم دهی
بادهٔ پیر از کف یار جوان باید گرفت
گر بود در بوستان یک لذت باده هزار
[...]
حیف خود با آه گرم از آسمان باید گرفت
آتشی تا هست زور این کمان باید گرفت
از سخن بسیار گفتن، می شود کوته حیات
توسن عمر سبکرو را عنان باید گرفت
آبهای تیره روشن می شود ز استادگی
[...]
ای دلیران تیغ خونبار از میان باید گرفت
انتقام خون آذربایجان باید گرفت
خصم اگر بر آسمان یابد گذر مریخوار
ره چو مهر تیغزن، بر آسمان باید گرفت
روبهان از بیم جان رفتند در سوراخها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.