گنجور

 
رهی معیری

ای دلیران تیغ خونبار از میان باید گرفت

انتقام خون آذربایجان باید گرفت

خصم اگر بر آسمان یابد گذر مریخ‌وار

ره چو مهر تیغ‌زن، بر آسمان باید گرفت

روبهان از بیم جان رفتند در سوراخ‌ها

هان پی کیفر، گلوی روبهان باید گرفت

خانمان خلق را گر سفله‌ای بر باد داد

کینه از آن سفله بی‌خانمان باید گرفت

گاه بر خوان طرب، شکر نعم باید نمود

گاه از خون عدو رطل گران باید گرفت