گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

جانست که در بدن روانست

عالم بدن است و عشق جانست

تن زنده به جان و جان به جانان

دریاب که قول عاشقانست

با صورت و معنئی که او راست

چه جای معانی و بیانست

عشقست که عاشقان و معشوق

عشق ار داری همین همانست

خورشید به ماه رو نموده

هر ذره که بینی آن چنانست

در آینهٔ وجود عالم

آن نور به چشم ما عیانست

سید شاه است و بنده بنده

او سید پادشه نشانست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode