ماهی، که لبش بجای جانست
گر ناز کند،به جای آن است
از چشم دلم نمیشود دور
هر چند ز چشم سرنهانست
گر در طلبت هزار باشند
غیرت نبرم، که بینشانست
آن کو به یقین نبیند او را
چون نیک نگه کند گمانست
ای دیده من اول زمانت
دریاب، که آخر زمانست
بر یاد تو جامه پاره کردم
باز آی، که خرقه در میانست
تخمی که تو کاشتی نمو داد
عهدی که گذاشتی همانست
این تن، که بر تو مرده، دل شد
و آن دل، که غم تو خورد، جانست
نتوان ز تو روی در کشیدن
بارت بکشیم، تا توانست
چشم سر ما غلط نبیند
کش سرمه ز خاک اصفهانست
سرنامهٔ عشق خود ز ما پرس
کین عشق نه کار دیگرانست
زود از در گوش باز گردد
هر قصه، که بر سر زبانست
آنرا که خطیب سود خواند
در مذهب اوحدی زیانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان عشق و تمایلات عاطفی شاعر میپردازد. شاعر از عواطف و تجربههای خود در عشق سخن میگوید و به زیبایی معشوق اشاره میکند که گرچه از چشم دور است، اما در دل شاعر جای دارد. او تأکید میکند که عشقش از دیگران متمایز است و هر چه به دنبال معشوق برود، غم و اشتیاق او را فراموش نمیکند. شاعر در نهایت به اهمیت و عمق این عشق اشاره میکند و از مخاطب میخواهد که با دقت به عشق و احساسات او توجه کند.
هوش مصنوعی: ماهی که لبش به جای جانش اهمیت دارد، اگر ناز کند، به جای آن اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوانم از یاد او بروم، هرچند که از دیدگانم دور است و نادیدهام.
هوش مصنوعی: اگر برای به دست آوردن تو هزاران نفر تلاش کنند، من احساس غیرت نمیکنم، زیرا تو بینشان هستی.
هوش مصنوعی: اگر کسی به صداقت شخصی یقین نداشته باشد، اما با دقت به او نگاه کند و رفتار او را زیر نظر بگیرد، ممکن است در دلش به او شک کند.
هوش مصنوعی: ای چشمان من، در ابتدای زمان خود را بشناس و درک کن که اکنون به انتهای زمان رسیدهایم.
هوش مصنوعی: در یاد تو لباس خود را پاره کردهام، اکنون برگرد که در میان این پارهجامه، یاد تو نهفته است.
هوش مصنوعی: تخمیتی که تو کاشتی، حالا رشد کرده است و آن پیمانی که بستهای، هنوز پابرجاست.
هوش مصنوعی: این بدن که به خاطر تو از کار افتاده است، حالا تبدیل به دل شده و آن دلی که به خاطر غم تو میسوزد، در واقع زندگی است.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از تو روی بگردانیم و از تو دور شویم، تا جایی که بتوانیم.
هوش مصنوعی: چشم ما نمیتواند ببیند که خطای دید دارد، چرا که رنگ سرمهای که از خاک اصفهان به دست آمده، بسیار زیبا و خاص است.
هوش مصنوعی: از ما دربارهٔ مقدمهٔ عشق بپرس، زیرا این عشق کاری نیست که دیگران انجام دهند.
هوش مصنوعی: به زودی هر داستانی که بر سر زبانهاست، از دل و گوش بازگشت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی را که به عنوان سخنران یا خطیب معرفی میشود، در دین اوحدی مورد تحسین قرار دهیم، در واقع به اوزیان و خسارتی گرفتار میشویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو قضای آسمانست
وصل تو بقای جاودانست
آسیب غم تو در زمانه
دور از تو بلای ناگهانست
دستم نرسد همی به شادی
[...]
من سر نخورم که سر گرانست
پاچه نخورم که استخوانست
آشفتن چشمهای مستت
دود دل یار مهربانست
وین طرفه که درد چشم او را
خونابه ز چشم ما روانست
دو فتنه به یک قرینه برخاست
[...]
جهد ادبش بدان چه دانست
می کرد چنانچ می توانست
روی تو، که قبلهٔ جهانست
از دیدهٔ من چرا نهانست؟
جایی به جز از درت ندارم
گر درنگری، بجای آنست
در دل زدهای تو آتش عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.