چشم مستش ترک عیاری خوش است
زلف او هندوی طراری خوشست
جان فدای عشق جانان کن روان
گر تو را میلی به دلداری خوشست
بر سر دار فنا بنشین خوشی
زانکه اینجا جای سرداری خوشست
دلبر ار صد جان به یک جو می خرد
زود بفروشش که بازاری خوشست
کار بی کاری است کار عاشقان
کار ما می کن که این کاری خوشست
سینهٔ ما مخزن اسرار اوست
او به دست آور که اسراری خوشست
مجلس عشقست و ما مست و خراب
خوش خراباتی و خماری خوشست
گر گران باری مثال از بار یار
بار یار ار می بری باری خوشست
بندهٔ سید شدم از جان و دل
این سخن صدق است و اقراری خوشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیباییها و لذات عشق است. شاعر از چشمان زیبا و موی دلربا صحبت میکند و میگوید که جان خود را فدای عشق میکند. او به زندگی موقتی اشاره میکند و بیان میکند که اینجا جایی برای شادی و خوشی است. شاعر بیان میکند که عشق و حال خراباتی در مجلس عشق لذتبخش است و عاشقان باید به کارهای عاشقانه بپردازند. در نهایت، او به بندگی و خضوع در برابر محبوبش اشاره میکند و آن را امری واقعی و خوشایند میداند.
هوش مصنوعی: چشمهای خمارش زیبایی خاصی دارد و موهایش نیز به طرز جذابی چون زنهای هندو است.
هوش مصنوعی: اگر به عشق محبوبت تمایل داری، جان خود را فدای او کن؛ زیرا دلجویی از او بسیار زیباست.
هوش مصنوعی: در این دنیا به خاطر گذرای زندگی، بهتر است خوش بگذرانیم، زیرا اینجا مکان بزرگی برای رهبری و سلطنت نیست.
هوش مصنوعی: عزیزم اگر صد جان هم داشته باشی و او را با یک چیز کوچک بخری، زود بفروشیدش چون بازار خوبی دارد.
هوش مصنوعی: عاشقان در عشق به هیچ کار خاصی مشغول نیستند و بیکاری آنها به نوعی کار محسوب میشود. بنابراین، ای معشوق، تو هم کار ما را انجام بده که این کار بسیار دلپذیر است.
هوش مصنوعی: دل ما پر از رازهای اوست، تو این رازها را کشف کن که بسیار زیبا هستند.
هوش مصنوعی: جمع عشق در حال برگزاری است و ما به شدت شاد و سرمستیم. حال و هوای میخانه و حال خراب ما بسیار دلپذیر و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: اگر از بار سنگینی شبیه به بار یار میکشی، خوشا به حالت که باری از یار بر دوش داری.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و ارادت به سید، از ته قلب خود را به او تقدیم کردهام و این حقیقتی است که با کمال صداقت بیان میکنم و خوشحالم از این اعتراف.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشقبازی با چو تو یاری خوشست
جان فدا کردن ترا کاری خوشست
عاشقی گر خود همه درد دلست
درد دل از چونتو دلداری خوشست
بست خورشید از تو زناری ز کفر
[...]
از تجلی ذوق اگر داری خوشست
این چنین ذوق ار به دست آری خوشست
ذوق یاران از تجلی خوش بود
حال سرمستان به میخواری خوشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.