گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است

یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است

درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست

گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است

مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور

این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است

یک دمی با همدمی و گوشهٔ میخانه ای

ازحیات جاودان می دان که آن دم خوشتر است

جان و جانان هر دو سرمستند و با هم روبرو

جمع این یاران اگر باشند باهم خوشتر است

نور چشم ماست او بنشسته خوش بر جای خود

خلوت و جای خوشی با یار محرم خوشتر است

نعمت الله سرخوش است از ذوق می گوید سخن

هرچه گوید خوش بود والله اعلم خوشتر است