به هویت چو اوست با اسما
آن هویت طلب کن از اشیا
از هویت خبر اگر داری
به هویت خدا بُود با ما
گرچه آب روان بود در جو
بخور آبی ولیکن از دریا
دامن خود بگیر و خوش بنشین
تا به کی می روی تو جا ز جا
با تو مقصود تو است هم خانه
در به در می روی کجا و چرا
از خودی بگذر و خدا را جو
چند باشی مقید من و ما
همچو سید از این و آن بگذر
تا بیابی مراد هر دو سرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره جستجوی هویت حقیقی و الهی انسان است. شاعر به ما میگوید که باید هویت خود را از اشیا و دنیای مادی نطلبیم و به جای آن به هویت خدا نزدیک شویم. او ما را به فکر و تعمق در وجود خود تشویق میکند و یادآور میشود که با دنبالهروی از دنیای مادی، فرصتهای واقعی را از دست میدهیم. به جای آنکه مدام در جستجوی بیشتر در اطرافمان باشیم، باید به درون خود و به سمت خداوند توجه کنیم تا به حقیقت و مراد خود دست یابیم. در نهایت، پیام اصلی این است که ما باید از خودگذشتگی کنیم و به سوی شناخت و اتصال به خدا حرکت کنیم.
هوش مصنوعی: به هویت او توجه کن و از چیزها و نامها، آن هویت را جستجو کن.
هوش مصنوعی: اگر از واقعیات و هویت خود آگاهی داری، آن هویت در واقع با هویت خداوند پیوند دارد.
هوش مصنوعی: با اینکه آب در جوی روان است و در دسترس قرار دارد، اما به یاد داشته باش که باید از دریای بزرگ و عمیق بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: دست از کار و تلاش بردار و با آرامش و خوشحالی زندگی کن، تا کی میخواهی با نگرانی و بیتابی حرکت کنی؟
هوش مصنوعی: با تو در پی هدف خود هستی، پس چرا در این خانه بیهدف و دچار سرگردانی میروی؟
هوش مصنوعی: از خودت فراتر برو و به دنبال خدا باش، چه اهمیتی دارد که به من و ما وابسته باشی.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به خواستهها و آرزوهای خود، باید با صداقت و دوری از قضاوتهای دیگران پیش بروی. اگر بتوانی اینگونه عمل کنی، به اهداف و مقصودهای دنیوی و معنوی خود خواهی رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا روم ز هند لاجرم شاها
گیتی همه زیر باج وسا کردی
نیکوی تو چیست و خوش چه، ای برنا؟
دیباست تو را نکو و خوش حلوا
بنگر که مر این دو را چه میداند
آن است نکو و خوش سوی دانا
حلوا نخورد چو جو بیابد خر
[...]
زلفین سیاه آن بت زیبا
گشته است طراز روی چون دیبا
آن سرو که نیستش کسی همسر
وان ماه که نیستش کسی همتا
بر عاج شکفته بینمش لاله
[...]
اندر اطراف صحن اوپیدا
گور بیدا و ماهی دریا
یار و انباز کبک با تیهو
جفت و همراز بره با حلوا
القصه هرانچ کرد گردون ز جفا
حق باید گفت بود دون حق ما
شکرانه نعمتش نمیکردم هیچ
تا لاجرمم فکند در رنج و عنا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.