گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نعمت الله امام رندان است

نور چشم تمام رندان است

باز از دولت چنان شاهی

همه عالم به کام رندان است

دور رندی و وقت میخواریست

روزگار نظام رندان است

قول مستانه ای که میشنوی

دو سه حرف از کلام رندان است

آن سلامی که سنت است به ما

در حقیقت کلام رندان است

آن شرابی که روحت افزاید

جرعه ای می ز جام رندان است

شاه ما حکم انّما دارد

آن نشانش به نام رندان است

به خرابات رو خوشی بنشین

این نصیحت به نام رندان است

بزم عشقست و عاشقان سرمست

سید ما غلام رندان است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۸۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شاه نعمت‌الله ولی

خلوت من مقام رندانست

هر چه دارم به نام رندان است

این چنین گفتهای مستانه

سخنی از پیام رندان است

عین آب حیات اگر جوئی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه