گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آمد به درت جان عزیز از سر یاری

محروم مگردان ز در خویش ز یاری

تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت

بسیار چو من عاشق دل سوخته داری

یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد

امید که ما را تو ز خاطر نگذاری

روزی به سر کوی تو جان را بسپارم

باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری

گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین

ما را نبود چاره به جز ناله و زاری

ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن

شاید که می جام بقا را به کف آری

می در قدح و ساقی ما سید سرمست

ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری

 
 
 
جدول قرآن کریم
ابوالعلاء شوشتری

ای ...ر من ای ...ر تو انجیره گذاری

سرگین خوری و قی کنی و باک نداری

ریچاله‌گری پیشه گرفتی تو همانا

بخیره در شیر بری، کامه بر آری

فرخی سیستانی

ای باد بهاری خبر از یار چه داری؟

پیغام گل سرخ سوی باده کی آری؟

هم زاوّل روز از تو همی بوی خوش آید

گویی همه شب سوخته‌ای عود قماری

زلف بت من داشته‌ای دوش در آغوش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
قطران تبریزی

ای آنکه تو بر ساعد اقبال سواری

ای آنکه تو بر مرکب فرهنگ سواری

آرام دل شهری و کام دل شاهی

خورشید بزرگانی و امید تباری

نام تو جوانشیر نه بیهوده نهادند

[...]

مسعود سعد سلمان

گرد باد خزان کرد به ما به رحیل آری

وز لشکر نوروز برآورد دماری

دارم چو تو بت روی و دلارام نگاری

سازم ز جمال تو من امروز بهاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاری

با عیش چو زهرم به شکر بوسه شکاری

برگرد بناگوش چو عاجش خط مشکین

چون دای رخ کز شب بکشی گرد نهاری

خورشید نماینده بتی ماه جبینی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه