توئی که راحت جانی و دیده را دیده
توئی که مثل جمال تو دیده نادیده
فروگرفت خیالت سواد مردم چشم
چنانکه نیست تمیز از خیال تا دیده
مرا دلیست چو آئینه روشن و صافی
نگاه کرده در آئینه و تو را دیده
ندیده دیدهٔ من در جهان به جز زویت
خوش است این نظر دیدهٔ خدا دیده
اگر چه موج محیطیم و عین دریائیم
به غیر ماست که ما را ز ما جدا دیده
به سوی مردم دیده نظر کن و بنگر
که نور دیدهٔ خود را به چشم ما دیده
هزار چشمه ز چشمم روان شود هر سو
از آنکه دیده به عین تو چشمها دیده
کسی که دیدهٔ بیگانه بین فرو بندد
هر آینه بودش دیدهٔ آشنا دیده
منم که عارف و معروف نعمت اللهم
ز لا اله گذشته بلای لا دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر معشوق را به عنوان منبع نور و زیبایی توصیف میکند و بیان میکند که هیچ چیز در جهان جز او دیده نمیشود. او از شفافیت دل خود مانند آیینهای سخن میگوید که فقط معشوق را در آن میبیند. شاعر به ارتباط عمیق خود با معشوق اشاره دارد و این ارتباط را آنقدر عمیق میداند که حتی در دنیای پر از تلاطم نیز خود را از غیر جدا نمیبیند. در نهایت، او به حالت عرفانی خود اشاره میکند که در آن به شناختی عمیق از خداوند رسیده است.
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که جانم را شاد میکنی و چهرهات را دیدهام؛ تو آنقدر زیبا هستی که هیچ چشمی نتوانسته مثل تو را ببیند.
هوش مصنوعی: خیالت چنان بر دل مردم سایه افکنده که نمیتوانند آن را از واقعیت تشخیص دهند.
هوش مصنوعی: من دلی دارم مثل آینه، شفاف و روشن که در آن به تصویر تو نگاه کردهام و تو را دیدهام.
هوش مصنوعی: چشمان من در دنیا جز نگاه تو خوشی دیگری نمیبیند. این نگاه خداوند نیز همینطور است.
هوش مصنوعی: ما به مانند موجهایی در دریا هستیم و حقیقتاً جزئی از آنیم، اما دیگران ما را جدا از خود میدانند.
هوش مصنوعی: به سمت مردم نگاه کن و ببین که چگونه زیبایی و محبت تو در چشمان ما دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر جایی که نگاه کنم، چشمههای اشک از چشمانم جاری میشود، زیرا فقط به تو نگاه کردهام و عشق را در چشمان تو دیدهام.
هوش مصنوعی: کسی که چشمش به زیباییها و ویژگیهای دیگران باشد و خود را از آنها دور کند، در حقیقت هیچگاه نمیتواند زیباییهای خود را بشناسد و درک کند.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که به معرفت و آگاهی دست یافتهام، و از نعمتهای الهی بهرهمند شدم. گذشته از مشکلات و دردهایی که دیدهام، به اصل وجود و حقیقت دستیافتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده
ز دیده مست شدی یا ز ذوق نادیده
گهی به بحر تحیر گهی به دامن کوه
کمر ببسته و در کوه کهربا دیده
ورای دیده و دل صد دریچه بگشاده
[...]
منم به دیدهٔ معنی همه خدا دیده
کشیده درد ولی عاقبت دوا دیده
ز ریگهای بیابان و برگهای درخت
هزار رهبر و ره بین و رهنما دیده
ز پیشگاه عدم تا به آستان وجود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.