دیده تا نور روی او دیده
هرچه دیده همه نکو دیده
زلف و رویش به همدگر نگرد
کفر و اسلام مو به مو دیده
چشم دریادلی است دیدهٔ ما
در نظر آب سو به سو دیده
دیدهٔ ما یکی یکی بیند
گرچه احول یکی به دو دیده
دیده در آینه نگاهی کرد
جان و جانانه روبرو دیده
چند گوئی که من نمی بینم
روشنست آفتاب کو دیده
نعمت الله نظر از او دارد
نور او را به نور او دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.