گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آفتابی تافته بر آینه

می نماید روی او هر آینه

روشنست آئینهٔ گیتی نما

حسن او پیدا شده در آینه

عشق در دورست از آن دوران او

دائماً باشد مدور آینه

آینه چون می نماید حسن او

مظهر ما او و مظهر آینه

دلبر سید بود آئینه ای

خود که دیده عین دلبر آینه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode