غزل شمارهٔ ۱۳۸
مقام عاشقان در ملک جان است
مکان عارفان در لامکان است
سرای می فروشان حقیقی
به خلوت خانهٔ اقلیم جان است
تو درد دل نمی دانی دوایش
دوای درد دل سوز روان است
نشان و نام را بگذار و می رو
که راه کوی عشقش بی نشان است
نهان است از همه عالم ولیکن
ز پیدائی عیان اندر عیان است
بیانی میکنم از صورت دوست
در این معنی معانی را بیان است
به دین سیدم چون نعمتالله
برآنم من که دلدارم بر آن است
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...