تا قیامت ترک جام می مگو
همدمی خوشتر ز جام می مجو
ساقیا در دور جام می در آ
خرقهٔ سالوس رندان را بشو
جان ما آئینهٔ جانان ماست
جان جانان خوش نشسته روبرو
واعظ ار منعت کند ازعاشقی
وعظ بی حاصل بگو دیگر مگو
یک نفس بی عشق و جام می مباش
گر نه ای همصحبت خواجه ولو
بسته ام نقش خیال او به چشم
هر چه آید در نظر بیند به او
نعمت الله در همه عالم یکی است
گر نه ای احول مبین آن یک به دو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از لذت عشق و بادهنوشی سخن میگوید و تأکید میکند که نباید از نوشیدن می و عشق دست کشید. او از ساقی میخواهد که در دور جام می حاضر شود و بر آنکه خود را در ظواهر مذهبی اسیر نکند، تأکید دارد. شاعر بیان میکند که عشق و وصال جانان، منبع خوشبختی است و اگر واعظی انسان را از عشق منع کند، نباید به سخنان او توجه کرد. در پایان، شاعر میگوید که همه چیز در این دنیا یک حقیقت است و نمیتوان به جز آن یک حقیقت را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، از نوشیدن شراب صحبت نکن، زیرا همدمی بهتر از شراب در جستجوی آن نباشید.
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این دور و زمانه، جام می را بیاور و لباس ریا و تظاهر را از رندان بزدای.
هوش مصنوعی: روح ما مانند آینهای است که جان معشوق را نشان میدهد و روح معشوق با خوشی در مقابل ما قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر واعظ تو را از عشق و عاشقی برحذر کند، نصیحت بیثمر او را نشنیده بگیر و دیگر ادامه نده.
هوش مصنوعی: بدون عشق و نوشیدن می، حتی یک لحظه هم زندگی نکن، چون اگر این دو را نداشته باشی، حتی لحظهای هم با صاحبان فضل و دانش نخواهی بود.
هوش مصنوعی: من تصویری از او را در ذهن خود نقش بستهام، هر کس که به چشم من نگاه کند، او را خواهد دید.
هوش مصنوعی: نعمت خدا در سراسر جهان یکی است. اگر این را درک نکردهای، بدان که آن یک نعمت به دو قسمت تقسیم نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون فروماندی ز بد کردار خویش
پارسا گشتی کنون و نیک خو
آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،
من به شعر آرم کنون از بهر تو
گند پیری گفت کهش خردی بریخت
[...]
هموم رجال فی امور کثیرة
و همّی من الدنیا صدیق مساعد
هر کسی محراب دارد هر سویی
باز محراب سنایی کوی او
جزو گردد، کل شود، نه کل، نه جزو
صورتی باشد صفت نه جان، نه عضو
ای بکرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را که چوگانش ببین
[...]
خویشتن مشغول گردانم بدو
ور سنان انصاف بستانم از و
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.