گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

تا قیامت ترک جام می مگو

همدمی خوشتر ز جام می مجو

ساقیا در دور جام می در آ

خرقهٔ سالوس رندان را بشو

جان ما آئینهٔ جانان ماست

جان جانان خوش نشسته روبرو

واعظ ار منعت کند ازعاشقی

وعظ بی حاصل بگو دیگر مگو

یک نفس بی عشق و جام می مباش

گر نه ای همصحبت خواجه ولو

بسته ام نقش خیال او به چشم

هر چه آید در نظر بیند به او

نعمت الله در همه عالم یکی است

گر نه ای احول مبین آن یک به دو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

چون فروماندی ز بد کردار خویش

پارسا گشتی کنون و نیک خو

آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،

من به شعر آرم کنون از بهر تو

گند پیری گفت که‌ش خردی بریخت

[...]

میبدی

هموم رجال فی امور کثیرة

و همّی من الدنیا صدیق مساعد

هر کسی محراب دارد هر سویی

باز محراب سنایی کوی او

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
مولانا

ای بکرده رخت عشاقان گرو

خون مریز این عاشقان را و مرو

بر سر ره تو ز خون آثار بین

هر طرف تو نعره خونین شنو

گفتم این دل را که چوگانش ببین

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۳۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

خویشتن مشغول گردانم بدو

ور سنان انصاف بستانم از و

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه